غم
هنگامی که چشم به جهان گشودم صدایی در گوشم طنین انداخت که
می گفت :تا آخر عمر در کنارت خواهم ماند,از او پرسیدم تو کیستی ؟
گفت :من ((غم )) هستم .
در آن لحظات عمر گمان می کردم غم عروسک است که می توان با آن بازی
کنم , اما حال که بزرگتر شده ام می فهمم که خود بازیچه ای هستم در دست غم!!...
نظرات شما عزیزان: